Thursday, August 22, 2002

دعوا كردم ،‌ خيلي بد…

ناراحت شدم ، جوش آوردم ،‌ عصباني شدم ،‌ داد زدم ، دعوا كردم…

خيلي كار بدي كردم داد زدم ،‌ خيلي دوستش دارم مامانو…فكر نمي كنم تو دنياي به اين بزرگي ، جايي آرامش بخش تر،‌ گرمتر و دوست داشتني تر از توي بغلش وجود داشته باشه…
خوشحالم…