Friday, September 20, 2002

يادش به خير!
واي كه چه كيفي داره آدم شب 13 رجب يه گوشه آروم ، براي خودش نشسته باشه و حواسش به هيچ چيز و هيچ كس در اطرافش نباشه و فقط زل زده باشه به خونه سنگي و سياه روبه روش ، به خصوص اون ديوارش كه يه روزبراي تولد يه آدمِ بزرگ شكافته شده بوده ، يه روزي مثل امروز و يه شكافي شبيه همين كه الان مي شه ديد …

خيلي جالبه كه توي اونهمه هياهو ،زل زدن به اون خونه سنگي انقدر به آدم آرامش مي ده ، و تو كله آدم همش اين مي چرخه كه:
كعبه آن سنگ نشان است كه ره گم نشود…